♦ سلسله مقالات اتاق اتاق مشترک ایران و ترکمنستان
◊ شماره 3
یکی از اصول حاکم بر اقتصاد اسلامی، پیام آیه شریفه (لاتَظْلِمُونَ وَ لاتُظْلَمُونَ) است، یعنی فعّالیت های اقتصادی باید به گونه ای تنظیم شود که هیچ یک از فروشنده و خریدار مورد ستم قرار نگیرند.
رابطه بی ثباتی اقتصادی و تضعیف اخلاق
در سالهای اخیر با افزایش تورم و بیثباتی اقتصادی میبینیم در فضای عمومی جامعه بیشتر در مورد رفتارهای غیراخلاقی مالی مانند احتکار، فساد اقتصادی، کلاهبرداری و ... صحبت میشود و بسیاری ازچنین مسائلی با افزایش روبرو بوده است. چه رابطهای میان بیثباتی اقتصاد کلان و بیاخلاقی وجود دارد؟
اخلاق اقتصادی در اصول تجارت و کسب وکار به معنی اصول اخلاقی یا باید و نبایدهایی که هر کنشگر اقتصادی بویژه کارآفرینان و تولیدکنندگان رعایت میکنند تا موفق باشند، به عبارتی اگر "دنبال سود بیشتری هستید اخلاقی تر عمل کنید".
حالا اگر بی ثباتی اقتصادی داشته باشیم تولیدکننده این حس را ندارد که اگر اخلاقی تر باشد به نفع اوست. چون این اصول اقتصادی در شرایط طبیعی و با پیش فرض وجود امنیت نسبی و ثبات اقتصادی و سیاستها در هر کشوری محقق میشود. اگر ثبات نباشد، ریسک پذیری نخواهد بود. ازاین رو به نفع افراد نیست که به هم اعتماد کنند و درنتیجه روابط فردگرایانه تر خواهد شد. ایجاد یک فضای اعتماد بر اساس اصول دو طرفه اخلاقی است.
بیشترین احتکارها به عنوان یکی از عملکردهای ضد اخلاقی در شرایط بی ثباتی، جنگ، تحریم اقتصادی و نبود آینده روشن است. بیشترین کلاهبرداری ها نتیجه سست بودن اعتماد یا کاهش قدرت نهادهای اقتصادی است که تا اندازه زیادی از هزینه مبادله کم میکند. اخلاقیات اقتصادی سنتی مثل وفای به عهد و توجه به قول و قرار در شرایط ثبات همواره انجام میشود.
تجربه سایر جوامع درمورد اینکه آیا پدیده اقتصادی میتوانند علت یا حداقل تشدیدکننده خصلت فرهنگی و اخلاقی باشند، چه بوده است؟
این تأثیرات جهانی هستند و در تاریخ بسیار مشاهده شده اند. اگر در مورد کنشهای افراد در سایر جوامع دقت کنید مثلاً در همین مسئله کرونا میبینید تقریباً در تمامی جوامع بلافاصله بعد از صدور حکم قرنطینه بسیاری به فروشگاهها هجوم آوردند و هر کسی به فکر خانواده خودش بود. اتفاقاً در جامعه ما این نوع رفتار از سایر جوامع کمتر بود البته نه به این خاطرکه جامعه ما اخلاقیتر است بلکه میتوان گفت ما پیشتر در دوران جنگ و تحریم های اقتصادی هم این کمبودها را حس کرده بودیم و عکس العمل هایی که انجام دادیم مربوط به آن تجربه هاست. درواقع هرچه جامعه باثبات تر باشد در واکنش به بی ثباتی بیشتر دچار تغییر میشود و عکس العمل ها میتواند شدیدتر باشد چون این بحرانها در حافظه جمعی جامعه کمتر ثبت شده است. حداقل در اروپا می توان گفت از ۷۰ سال پیش و جنگ جهانی دوم این مسئله کمتر بوده است البته برخی جوامع در مقابل بی ثباتی بردبارتر هستند و تحمل بیشتری در برابر بحران و بیثباتی دارند مثلاً جامعه چین وقتی در برابر بحران قرار می گیرد مقاومتر است. به نظر میرسد اخلاقیات در آن جامعه که از طریق فرهنگ کنفسیوسی و احترام به خانواده و بزرگترها شکل می گیرد، هنوز در آن جامعه قدرت و استحکام دارد. جوامعی مثل چین و ژاپن نسبت به سایر جوامع که در بی ثباتی احساس بحران و تغییر رفتار دارند، کمتر دچار این دگرگونی ها می شوند. جوامع درحال گذار مثل ایران از اخلاق سنتی خود رانده شده اند ولی اخلاق مدرن را که اخلاق براساس قانون باشد هم اجرا نمی کنند. این وضعیت بسیار شبیه حرفه ای ها در دوران گذار است که بر اصول اخلاقی سنتی متکی هستند.